سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ یهودیى او را گفت پیامبر خود را به خاک نسپرده درباره‏اش خلاف ورزیدید . امام فرمود : ] ما در باره آنچه از او رسیده خلاف ورزیدیم نه درباره او ، لیکن شما پایتان را از ترى دریا خشک نگردیده پیامبر خود را گفتید « براى ما خدایى بساز چنانکه ایشان را خدایان است ، و او گفت شما مردمى نادانید » . [نهج البلاغه]
همه چی از همه جا از همه کس

تنها   چیز   با   کیفیتی  که    توی   زندگیمون هر قدر   کشیدیم پاره   نشد ، "درد"  بود  !!!

...

...

...

وای

اینم یه عکس کم ربط...آخه روزای اول همه اینطور نازن....نیستن؟



کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مرتضی عرب حجی 92/4/11:: 9:28 صبح     |     () نظر

یکی بیاد دست این خاطره ها رو بگیره ببره گردش .. کلافه کردن  منو، بس که نق می زنن به جانم ..  بی تو...

 

یکی بیاد


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مرتضی عرب حجی 92/4/11:: 9:10 صبح     |     () نظر

دختر نوشت  :

 سلام

 نمی دونم چی شد که باز برای چند هزارمین بار قلم بدست گرفتم و دارم برات اینطوری مینویسم  !!

 

کاش با خودت یه نشونی از منم همراه می داشتی   ...

 

تا در خنده های مستانه هر روز و هر شبت   ...

 

یاد منم بودی....هرچندکه می دونم به یادم هستی...نیستی؟  !!

 

.

 

.

 

 خدا حافظ بابای شهید و مفقودالاثرم...

 

 

دختر

امضاء

.....


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مرتضی عرب حجی 92/4/10:: 1:59 عصر     |     () نظر

..

...

....

امان از دست این سه نقطه و نقطه سر خط ها...دیوونه می شی تا بفهمی چی می گن

خب دو کلمه  با زبون آدمیزاد هرچ میخوای بنویس دیگه!.

هی نقطه میذاره ،

.....

....

....

گل باشی اما عمرت عمر گل نباشه

در بهاران کی شود سرسبز سنگ 

....

 خاک شو تا گل بروبی رنگ رنگ

...

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مرتضی عرب حجی 92/4/10:: 10:41 صبح     |     () نظر

بابا...باید و نبایدا رو ولللش.....

همیشه دلیل شادی کسی باش ، نه شریک شادی او

... و....

همیشه شریک غم کسی باش ، نه دلیل غم او.

همین.

!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مرتضی عرب حجی 92/4/10:: 10:22 صبح     |     () نظر

به امید خودت... خداجُن......

ای خدایی که دست گرمِت عینِهوو... یَ... چتر بالا سر همه وایه...

اگه که ....هِنُمباشه وِگِردُمُ و  اوِلِ خُبی........  داشته باشُم

اما هُمباشه که ادامه هادنُم و...... آخِر خُوبیه دُرُست کُنُم

بِیل ......بِیل سرنوشت هر راهی یه که هُخوا برِوِه ، بِرِوِه..

راه مِن خدایِه ....

بیِل.... بِیل اِز آسمُون بعدِ آسمون قُرُمبه ...هرچی هُخواه بیایه بیایه...

چتر مِن خدایه یُو ......تِرسُمَم فقط و فقط از خدایه

چِطو ؟....چطو....صداش نُکُنُم؟...

چِرِه....اِز یادش دَم نِزِنُم...از یاد خدایی که توو اوج تنهایی ...

اون موقع که همه ی جَهُون وِلُم  هُنکُنَن و تنهام هنبِلَن.... تنها...

تنها...اُونه که با مِنِه.....یُؤ ....تنهام هِنمبِیله...

ای که همینطو با مِنی .... یَ مددی،گوشه چشمی به مِنی...

کرامِتی،عِنایِتی،مرحِمَتی...اول و آخر منی...جُونِ منی !!!...

بازم مثِ هر رو یُو دیرو یُو امرو........بدجور محتاج تو یُم....

 خداجُن.

(به لهجه شاهرودی نوشتم)

از اینجا خیلی زیبا تری


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مرتضی عرب حجی 92/4/10:: 10:10 صبح     |     () نظر
<      1   2