زیارت میاین؟...
نمی تونین؟کار دارین؟..وقت ندارین؟..
اشکال نداره...
حالا که با پای جسم نمی تونین بیای بریم زیارت...بیاین با پای دل،بریم زیارت...
دستامونو می زاریم روی سینه هامون...
چشامونو میبندیم و.....
از همین درگاه عرش و فرش...
راهی زیارت می شیم.....صدای نقاره ها داره میاد..
وقتی که گنبد طلا رومی بینیم...
وقتی مست عطر ضریح امام شدیم....
زیر لب می گیم...
السلام علیک یا ضامن آهو.
.
.
.حالا می خوایم چشامونو باز کنیم...
چی شد؟...
بله دیگه....دلمون جا موند....
تووی حرم....دلمون گره خورد به ضریح امام ...
یه چورایی دلمون نمی خواد،چشامونو باز کنیم...
حالا وقتشه....
از حرفای دلتون با امام مهربونی ها ،بنویسین...از لذت آستان بوسی..
از کفترای اسمال طلا...
از ایوون طلا...
از رضا.
رضا رضا....رضا رضا....رضا رضا....
کلمات کلیدی: