و مردى از او خواست تا ایمان را به وى بشناساند ، فرمود : ] چون فردا شود نزد من بیا ، تا در جمع مردمان تو را پاسخ گویم ، تا اگر گفته مرا فراموش کردى دیگرى آن را به خاطر سپارد که گفتار چون شکار رمنده است یکى را به دست شود و یکى را از دست برود . [ و پاسخ امام را از این پیش آوردیم و آن سخن اوست که ایمان بر چهار شعبه است . ] [نهج البلاغه]
همه چی از همه جا از همه کس

مرد دست دختر رو به گرمی فشرد و...

تخت رو به اتاق عمل بردند...

درد پهلو رو ،به یاد ،حضرت زهرا س ؛ تحمل می کرد.

حالا ، بعد از20 سال مجبور شده بودند....

ترکش ، 6 مهر? نخاعش را عفونی کرده بود.

دختر می دانست امکان راه رفتن پدر، بعد از انجام عمل ، پنجاه ،پنجاه است.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مرتضی عرب حجی 91/8/22:: 10:35 صبح     |     () نظر