سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آن که به تو گمان نیک برد با نیکویى در کار گمان وى را راست دار [نهج البلاغه]
همه چی از همه جا از همه کس

با برو بچز شرط گذاشتم... کفشای طرفو در بیارمو... باهاشون یه دور،.. دور میدون بدوم.

گفتم: قربونت ،میشه کفشاتونو بدین پام کنم .

گفت هر کفشی بدرد هر پایی نمی خوره؛اخوی...

با یه اشاره ؛ به زور... کفشاشو کشیدیم.......فقط می خندید.

یه دفعه...کفش و زانوشو...پاهاش......همه از شلوارش زد بیرون!!!!

اون ماند اونور بی پا؛ ما موندیم اینور با چهار پا!!!!!.

پاهاش مصنوعی بود...

اصلاًبهش نمی اومد جانباز باشه.

پا


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مرتضی عرب حجی 91/2/18:: 7:19 صبح     |     () نظر